سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :3
کل بازدید :42875
تعداد کل یاداشته ها : 24
103/2/6
4:58 ع

آغاز هفته وحدت و میلاد با سعادت پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم مبارک باد 

 


  
  

ماه رجب

ماه رجب ماه عبادت و نیایش و از ماه‌های مبارک است. در این ماه، میلاد باسعادت امامان بزرگ مسلمانان، حضرت امام محمد باقر، امام محمد تقی، حضرت علی ( علیهم السلام ) و عید مبعث پیامبر گران‌قدر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم)واقع شده است..شهادت امام هادی(ع) نیز در این ماه واقع شده است. همچنین نخستین شب جمعه این ماه، لیلة الرغائب نامیده شده و شب برآورده شدن آرزوهاست و دعا و نیایش در این شب بسیار فضیلت دارد. در این ماه بسیاری از خدا جویان به ویژه جوانان پاک سرشت در ایام البیض یعنی روز‌های سیزدهم تا پانزدهم این ماه در مساجد جامع به اعتکاف می پردازند و ضمن روزه‌داری و نیایش به درگاه حضرت احدیت، زاد و توشه‌ای برای جهان پس از مرگ خویشتن فراهم می‌آورند و در این سه روز، از دنیا و تعلقات آن فاصله می گیرند. چنانچه نگاهی به متن احادیث و روایات در باره این ماه بیاندازیم و دست کم به کتب ادعیه از جمله کتاب با ارزش مفاتیح الجنان مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم برای این ماه برنامه‌های ویژه‌ای در نظر گرفته شده است . دعاهای رسیده از پیشوایان ما در این ماه صفحه تازه‌ای را به روی ما برای تقرب به خدا گشوده‌ و جان‌های تشنه ما را به سوی چشمه‌های زلال معارف رهنمون گردیده‌اند . از جمله عبادات در این ماه، روزه است که در برخی از ایام این ماه بیشتر بدان سفارش شده است. همچنین ذکر گفتن و به یاد خدا بودن از عبادت های دیگر در این ماه است . در روایتی وارد شده است که هر کس در این ماه هزار مرتبه ذکر شریف ( لا اله الاّ الله ) را بگوید؛ خداوند از برای او یکصد هزار حنسنه در نامه اعمال وی ثبت می‌فرماید و یکصد شهر در بهشت برای او بنا می‌کند . پس اگر خداوند توفیق برخی از این عبادت‌ها را در این ماه به ما داد، باید تلاش کنیم تا ثواب به دست آورده را با گناهان دیگر نابود نکنیم و در حفظ دست آوردهای این ماه و دو ماه آینده یعنی ماه های شعبان و رمضان بکوشیم . إن شاء الله.

 به امید توفیق روزافزون در این ماه‌های مبارک و قبولی اعمال همه ما


  
  

 

 

ختم سوره واقعه

در روایتی از معصوم (ع) آمده است چون اول ماه قمری با روز دوشنبه مصادف گردید ختم سوره واقعه را به روشی که در ذیل خواهد آمد انجام دهید خواندن این سوره دارای فضایل وبرکات زیادیست ازجمله :

1. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب به او پریشانی نمی رسد

2. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که هرکه سوره واقعه بخواند در هر شب پیش از آنکه بخوابدملاقات کند

خداوند را در حالتی که روی آن چون ماه باشد

3. از امام جعفر صادق(ع) نقل شده که هرکه مشتاق بهشت است سوره واقعه بخواند

4. خواندن این سوره موجب ازدیاد رزق می گردد

روش ختم سوره :


روز اول یک سوره واقعه ** روز دوم دو سوره واقعه **روز سوم سه سوره واقعه تا روز چهاردهم به همین ترتیب

به شماره روز ها سوره واقعه خوانده می شود یعنی روز چهادهم 14 سوره واقعه خوانده می شود این سوره ها را می توان در طول روز وبه مرور زمان خواند

همچنین روایت شده که هر کس از روز اول ماهی که مقارن با دوشنبه است به مدت 14 روز سوره واقعه را تلاوت کند؛ یعنی

در روز اول یکبار، روز دوم، دوبار، روز سوم، سه بارو.....روز چهاردهم، 14بار، روی فقر را نخواهد دید‌

بنقل از سایت http://eghlid.sums.ac.ir/modules/notice/notice_0028.html?uri=/index.html شبکه بهداشت و درمان
توضیح:
ختم سوره واقعه از ختم‌های مجرب قرآنی است و برای روا شدن حاجات و افزایش رزق و روزی و رفع گرفتاری‌ها بسیار مفید است، چنانچه توفیق یافتید این ختم را بخوانید، این بنده فقیر را نیز از دعای خیر فراموش نفرمایید. همچنین حوایج مهم ما مسلمانان و شیعیان به ویژه فرج آقا و مولایمان امام زمان(ع) و شفای بیماران بدحال،دفع شر دشمنان و پیروزی مردم عراق و سوریه بر گروه های تکفیری و نیز پیروزی مردم یمن بر رژیم متجاوز سعودی را در آغاز ختم و روز نخست آن نیت فرمایید. به جوانان عزیزمان از دختر و پسر که غالبا با مشکلاتی از قبیل ازدواج، شغل مناسب و مسکن روبرو هستند، نیز توصیه می کنیم پیش از آغاز این ختم بسیار ارزشمند، رفع همه این مشکلات را از خداوند منان درخواست کنند. همه می دانیم که قرآن کریم کلام خداوند است و دعا بر اساس روایات نیز حرز الهی و سربازی از سربازان مسلح خداوند است که قضای حتمی الهی را تغییر می دهد.
التماس دعا
عباس معتقدی 
 

 

 


  
  

زندگی نامه حضرت امام مهدی صاحب الزمان (ع)

امام عصر(عج)

حضرت مهدى امام دوازدهم از ائمه شیعه امامیه و مهدى موعود و یگانه فرزند امام حسن عسکرى(ع) مى‏باشد.همه شیعه امامیه بر امامت آن حضرت متفقند و او را زنده و از انظار غایب و حضرتش را نقطه امید خود و منجى عالم بشریت مى‏دانند و پیوسته در حوادث سهمگین زندگى بدو پناه مى‏برند و منتظر فرج او هستند تا آنگاه که حکمت الهى اقتضاى ظهور و خروج و تصرف ظاهرى آن حضرت را نیز بکند و بنا به وعده خداوند زمین را از عدل و داد و مساوات پر کند و عظمت شریعت را تجدید نماید و احکام الهى را در میان مردم جارى سازد.

نام آن حضرت همان نام حضرت رسول(ص) است در اخبار شیعه از بردن نام ایشان منع شده است و اکثر علماى شیعه نام ایشان را به تصریح ذکر نمى‏کنند، گر چه این روایات شاید مربوط به زمان کودکى و دوران پیش از غیبت ایشان بوده است تا مخالفان که به جد تمام در تعقیب ایشان بوده‏اند به وجودشان راه نبرند.ولى به هر حال با القابى چون مهدى و حجت و قائم منتظر و خلف صالح و بقیة الله و امام زمان و صاحب زمان و ولى عصر و امام عصر و...از آن حضرت یاد مى‏شود و یا به کنایه او را الحضرة، الناحیة المقدسة، الغریم و...مى‏نامند.

تولد ایشان در شب نیمه شعبان سال 255 ه.ق. در حدود پانزده یا شانزده روز پس از خلافت المهتدى و در دوران انقلابات و آشوبهاى بزرگ بغداد و جهان اسلام روى داده است.مادرش ام ولد و بانویى رومى بود که نرجس(نرگس)و به قولى ملیکه نام داشت و او را نواده قیصر روم گفته‏اند و روایات بسیارى در چگونگى ازدواج حضرت امام عسکرى(ع)با این بانو و همچنین در کیفیت ولادت امام و معجزاتى که از آن حضرت دیده شده است نقل شده است .

به موجب این روایات آن حضرت از روز ولادت از انظار پنهان نگاه داشته مى‏شد ولى بعضى از افراد خانواده و خواص صحابه او را زیارت مى‏کردند و امام اصحاب خود را از غیبت قریب الوقوعشان مطلع ساخته بود.

در شمایل حضرتش گفته‏اند که در شکل و خوى شبیه جدش پیغمبر(ص)است.چهره‏اش تابناک و برگونه راست خالى سیاه دارد.دندانهایش از هم فاصله دارد و بر چهره‏اش علامتى دیده مى‏شود.وقتى ظهور کند در شکل جوانى خوش سیما حدود چهل ساله با قامتى معتدل و پیشانى و موى بلند که بر شانه‏هایش ریخته است و چشمانى درشت و سیاه و ابروانى پیوسته و شانه‏اى عریض جلوه خواهد کرد.

آخرین وقتى که امام دوازدهم در جمع مردم دیده شد هنگام خواندن نماز بر جنازه پدر بزرگوارش(ربیع الاول 260 ه.ق.)بود و غیبت آن حضرت پس از آن آغاز گردید.

بنا بر اخبار و روایات شیعه آن حضرت را دو غیبت است: صغرى و کبرى که قصرى‏ و طولى‏ نیز مى‏گویند.غیبت صغرى هفتاد و چهار سال طول کشید و در این مدت چهار سفیر یا نایب که ایشان را«نواب»یا«ابواب»یا«سفراء»مى‏خوانند نامه‏ها و توقیعات حضرت را به مردم مى‏رسانده‏اند و خود به زیارت ایشان نائل مى‏شده‏اند.این سفرا یا نواب چهارگانه به ترتیب عبارتند از:

1)ابو عمرو عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى عسکرى‏

وى از اصحاب امام هادى و امام عسکرى بود و مراسم تغسیل و تکفین و تدفین امام یازدهم را بنا به وصیت آن حضرت انجام داد.او به حکم امام عسکرى پیشکارى حضرت مهدى را بر عهده گرفت و تا زنده بود این خدمت را ادامه داد.

2)ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید

وى در زمان حضرت عسکرى(ع) دستیار پدر بود و بعد از مرگ وى عهده‏دار سفارت امام گردید.او کتابهایى در فقه تألیف نموده که مطالب آن را از امام یازدهم و امام دوازدهم شنیده و پاکنویس کرده بود. یکى از آنها کتاب الاشربة است.ابو جعفر روز آخر جمادى الاولى 304 یا 305 در بغداد درگذشت و همانجا مدفون شد.او مدتى حدود پنجاه سال پیشکار و وکیل امام زمان(عج)بود.

3)ابو القاسم حسین بن روح بن ابى بحر نوبختى‏

ابو جعفر محمد بن عثمان دو سال پیش از مرگ، مشایخ و اعیان شیعه را جمع کرد و حسین بن روح را که سالها دستیار مورد اعتمادش بود به جانشینى خود معرفى نمود.وى از عقلاى زمان بود.وفاتش در شعبان 326 ه.ق. در بغداد اتفاق افتاد و در گورستان نوبختیه مدفون گردید.

4)ابو الحسن على بن محمد سمرى‏

وى بنا به وصیت حسین بن روح و امر امام زمان(عج)به سفارت و نیابت خاصه امام برگزیده شد و مدتى نزدیک به دو سال رابط بین امام غایب و شیعیان بود.وفاتش در نیمه شعبان 328یا329 ه.ق. در بغداد اتفاق افتاد و در آنجا به خاک سپرده شد.بعد از وفات او مدت غیبت صغرى و عصر سفارت و نیابت خاصه پایان پذیرفت و دوران غیبت کبرى آغاز گردید.

آخرین نامه و دستورى که سمرى از امام زمان دریافت نمود به مضمون ذیل نقل شده است:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم.اى على بن محمد سمرى خدا اجر برادران ترا در مصیبت تو بزرگ گرداند.تو بعد از شش روز از دنیا خواهى رفت، پس خود را آماده کن و به احدى براى جانشینى خود وصیت نکن زیرا غیبت تامه آغاز مى‏شود و دیگر ظهورى نخواهد بود مگر به اذن خداى تعالى و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمین از جور خواهد بود.زود باشد که در بین شیعیان کسانى بیایند که ادعاى مشاهده کنند.هر کس مدعى مشاهده من قبل از خروج سفیانى و صیحه آسمانى بشود کذاب و مفترى است.و لا حول و لا قوة إلا باللّه العلی العظیم.»

بجز این چهار تن که«سفراء محمودون»و«نواب مرضیون»نامیده مى‏شوند ظاهرا کسانى دیگر نیز در آن مدت غیبت صغرى به حضور امام رسیده‏اند.اما کسانى هم بوده‏اند که به دروغ ادعاى سفارت و«بابیت»کرده‏اند و مورد تکذیب و لعن سخت شیعه قرار گرفته‏اند از قبیل«شریعى»و«نمیرى»و«حسین حلاج»و«شلمغانى»و غیر ایشان.

با پایان زندگى على بن محمد سمرى عصر نیابت خاصه به انتها رسید و دوره نیابت عامه آغاز گردید.به این معنى که از سوى امام شرایطى کلى و به طور عام تعیین شد که در هر زمان بر هر کس منطبق شود سخنش سخن امام و اطاعتش واجب و مخالفتش حرام خواهد بود.در این باره دلایل بسیار نقل شده که از جمله آنهاست:

1)اسحاق بن یعقوب کلینى از علماى شیعه راجع به تکلیف شیعیان در غیبت کبرى از امام سئوال کرد و توقیع ذیل در پاسخ او صادر گردید: «...و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة اللّه»(در پیش آمدهایى که براى شما رخ مى‏دهد باید به راویان اخبار ما(علما)رجوع کنید.ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم.)

2)امام حسن عسکرى(ع)در تفسیر منسوب به او در ذیل آیه«و منهم أمیون لا یعلمون الکتاب»(بقره، 78)درباره علما فرموده‏اند: «...أما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا لهواه مطیعا لأمر مولاه فللعوام أن یقلدوه»(هر یک از فقهایى که بر نفس خود مسلط باشد و دین خود را حفظ کند و با هواى نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند.)

3)کلینى و صدوق و طوسى روایتى را که معروف به«مقبوله عمر بن حنظله»است از امام صادق(ع)به مضمون ذیل نقل کرده‏اند«...هر کدام از شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام صاحب نظر باشد و احکام ما را بداند او را به حکومت برگزینید که من او را بر شما حاکم قرار دادم...»

4)پیغمبر مى‏فرمود: «علماء أمتی کأنبیاء بنی إسرائیل»یعنى همانطور که انبیاى بنى اسرائیل حافظ دین موسى بودند و اطاعت آنان بر بنى اسرائیل واجب بود علماى اسلام نیز حافظ دین پیغمبرند و اطاعت از آنان در احکام شرع واجب است.

اعتقاد شیعه امامیه بر غیبت امام دوازدهم و زنده بودن او در طى قرون متمادى و اعتقاد به ظهور او در آینده و در دست گرفتن حکومت و خلافت الهى موجب اعتراضات و شبهات فراوان از جانب مخالفان شیعه امامیه شده است و علماى شیعه ناچار در هر عصرى از اعصار به این شبهات و اعتراضات پاسخ داده‏اند و باید گفت مقاومت شدید ایشان در برابر حملات شدید دشمنان و رد شبهات و اعتراضات با وجوه منطقى و مستدل موجب شده است که شیعه با میلیونها پیرو و معتقد در جهان از ارکان مهم عالم اسلام شمرده شده و از جهت سیاسى و دینى و فرهنگى و علمى از فرق مهم مذهبى عالم محسوب گردد.

در اثبات اصل مسأله امامت و وجوب تعیین و نصب آن از جانب خدا و در اثبات امامت خاصه هر یک از ائمه اثنا عشر و در اثبات وجود مهدى موعود و اینکه این مهدى از نسل حضرت رسول(ص)و بنا بر این از اولاد على و فاطمه علیهماالسلام است مطالب و حجج و دلایلى در کتب کلامى شیعه گفته شده است که در اینجا مجال کافى و لازم براى این مباحث موجود نیست.همین قدر متذکر مى‏گردد که این نوع استدلالات کلامى از قبیل استدلال بر نبوت انبیا و نبوت خاصه و نظایر آن است و روش آن نیز از همان قبیل است و برادران اهل سنت خود در احتجاج با اهل ادیان دیگر همین اصول و روش را بکار مى‏برند و تفاوت در محتویات و مواد است.

پس در اینجا مسأله وجوب امامت و عصمت امام و عدد ائمه و نیز لزوم ظهور مهدى در آخر الزمان«مفروغ عنه»است و این مسائل و مطالب در جاى خود بحث و حل شده است.

آنچه در این مقال تذکر آن ضرورى مى‏نماید اشاره به اعتراض مخالفان به مسأله غیبت امام دوازدهم و حیات او در پس پرده غیبت در طى قرنهاى دراز و فایده‏اى است که بر این غیبت مترتب است و سعى مى‏شود که بطور اختصار به این اعتراضات و پاسخهاى آنها اشاره شود:

1)در این که امام زمان و مهدى موعود امام دوازدهم و فرزند امام حسن عسکرى(ع)است در میان شیعه امامیه کوچکترین تردیدى وجود ندارد و این به جهت اخبار و احادیث فراوانى است که در کتب شیعه هست و به موجب آن عدد امامان دوازده، و امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکرى(ع)است و چون امام حسن عسکرى(ع) یک فرزند بیشتر نداشته است این فرزند، امام دوازدهم خواهند بود.

2)بعضى از مخالفان اعتراض کرده‏اند که امام حسن عسکرى(ع)فرزندى نداشته است و این اعتراض مقبول نتواند بود زیرا مخالفان در مقام انکار هستند و میخواهند یا بر اساس مذهب شیعه و یا بر اساس مهدویت امام دوازدهم خلل آورند.بدیهى است که چنین کسانى مغرض هستند و بى طرف نیستند و از این روى دعوى ایشان صادقانه نیست و مقصود آنها از آن غلبه بر خصم است. اما شیعه امامیه که امامان خود را بهتر از هر کس مى‏شناسند و نصب امام را بر خداوند واجب مى‏دانند و اطاعت او را بر خود فرض شرعى عینى مى‏شمارند نمى‏توانند در امرى که براى ایشان از ارکان مهم دین است و ناشناختن آن و عدم معرفت به حال امام را با جاهلیت برابر مى‏دانند سهل انگارى کنند و چگونه مى‏توانند در امرى به این اهمیت به جهل و تزویر متمسک شوند؟

پس مسأله امامت امام دوازدهم براى شیعیان در ردیف مسأله نماز و روزه و نه فقط مانند یکى از فروع و احکام دین بلکه از اصول مذهب است و در آن نهایت احتیاط و سختگیرى را به عمل مى‏آورند، اما براى مخالفان مسأله«دینى»نیست بلکه مسأله نفى و طرد عقیده طرف مقابل است و در چنین وضعى طبعا سخن آنکه مسأله را از نظر اهمیت دینى مى‏نگرد معتبر است.


3)از اعتراضات مهم مخالفان یکى این است که امام چرا غیبت کرده است؟

شیعه در پاسخ مى‏گویند به جهت خوف از مخالفان آن حضرت خود را به اذن خداوند از انظار مخفى داشته است.اگر تاریخ نیمه دوم قرن سوم هجرى را در نظر بیاوریم و ببینیم که چگونه مردم از خلافت عباسى سر خورده و نومید شده بودند و به دنبال افراد صالحترى در میان خاندان علویان مى‏گشتند و اگر ظهور صاحب الزنج را در بصره که مدعى علویت بود و ظهور عده‏اى از سران قرامطه را که بعضى از ایشان نیز مدعى علویت بودند بنگریم وحشت خاندان عباسى را در مرکز خلافت از علویان و مخصوصا از امامان شیعه که برجسته‏ ترین و شایسته ‏ترین اولاد امام على(ع)بودند خوب درک مى ‏کنیم و درمى‏ یابیم که چرا خلفاى عباسى حضرت جواد و حضرت هادى و حضرت عسکرى(ع)را زیر نظر داشتند و هیچیک از حرکات ایشان از نظر مأموران خلافت پنهان نمى‏ماند.

شرح حال این امامان پر است از وقایعى مانند ارسال وجوه و هدایا و تحف به عنوان خمس و سهم امام از اکناف عالم اسلامى به ایشان و پر است از نام وکلا و مأموران ایشان در شهرهاى مختلف.

امام حسن عسکرى(ع)در سال 260 ه.ق. در اوایل شورش زنجیان به رهبرى صاحب الزنج وفات یافت و در آن موقعیت خطرناک اگر عمال بنى عباس بویى مى‏بردند که فرزندى صغیر که جانشین آن حضرت است در خانه او زنده است و مرجع شیعیان جهان است حتما او را به دست آورده و مى‏کشتند.بنابراین مصلحت اسلام و جهانیان چنان اقتضا مى‏نمود که امام از انظار دشمنان مستور بماند.این یک دلیل تاریخى است اما دلایل معنوى دیگرى نیز هست که در جاى خود مذکور است.

4)علت غیبت امام در آغاز هر چه باشد علت دوام آن نتواند بود.دلیل ادامه این غیبت چیست؟

پاسخ آن است که علت آغاز غیبت همان علت دوام آن نیز هست و این علت با شدت بیشترى تا زمان ما ادامه دارد، یعنى مردم جهان آمادگى براى قبول حکومت الهى که عدالت محض را بر طبق احکام الهى در جهان برقرار کند ندارند و ما این را به وضوح در زمان خود مى‏بینیم و از روى تجربه تاریخى در قرون گذشته نیز کاملا دریافته‏ایم و چنانکه علائم و قرائن نشان مى‏دهد این عدم آمادگى تا سالهاى سال همچنان ادامه خواهد یافت و غیبت امام(ع)که معلول این علت است نیز ادامه خواهد داشت.

5)چگونه یک انسان مى‏تواند در طى قرنها زنده بماند؟آیا این خلاف طبیعت و محال نیست؟

پاسخ آن است که البته از نظر طبیعت و طبایع اشیا و حیوان و انسان چنین چیزى غیر ممکن مى‏نماید.اما ما معتقد به امرى فوق طبیعى هستیم و معتقد به قدرتى هستیم که طبیعت از او و آفریده اوست.اگر جهان همه طبیعت بود خلاف طبیعت خلاف عقل هم بود.اما عقل به چیزى والاتر و برتر از طبیعت معتقد است که مى‏تواند قوانینى را که خود نهاده است بر هم بزند و قانونى دیگر بیافریند در این صورت عمر چندین قرن براى یک انسان اگر چه خلاف طبیعت است اما خلاف عقل نیست.زیرا طبیعت اسیر و تابع قدرتى است که او را آفریده است.روى سخن در اینجا با منکران خدا و جهان فوق طبیعت نیست، با آنان باید از آغاز سخن گفت.روى سخن با کسانى است که به خدا و جهان فوق طبیعت معتقدند و ارسال رسل و انبیا را قبول دارند و معجزات را که امورى خارق عادت و خارق طبیعت است مى‏پذیرند.

6)فایده وجود امام در اجراى احکام الهى و بسط ید او در استقرار عدالت و دفع ظلم از ظالم است و به همین دلیل است که شیعه وجود امام را لازم دانسته‏اند و امام را معصوم شمرده‏اند زیرا شخص جایز الخطا ممکن است در اجراى حکم و عدالت به راه خطا برود و مردم در حیرت و ضلالت بیفتند و آن غرضى که از وجود امام مطلوب بود حاصل نشود.حال اگر امام منصوص و منصوب از جانب خدا مبسوط الید نباشد و علاوه بر آن، غایب و از انظار مردم مستور باشد چه نفعى بر وجود او مترتب است؟در این صورت ادله‏اى که شیعه براى اثبات وجوب نصب امام آورده‏اند نیز معنى خود را از دست مى‏دهد.

پاسخ این سؤال و اعتراض آن است که در رابطه میان خدا و بشر امورى بر خداوند واجب است که از راه لطف باید در حق بندگان انجام دهد و امورى هم بر بندگان لازم و واجب است تا در نتیجه استقرار این رابطه کار اجتماع نظام پذیرد.مثلا در رابطه فرد با خدا باید گفت که اگر خداوند فردى را صحیح و سالم و عاقل بیافریند(و اکثر افراد انسان چنین هستند)آن فرد هم باید قواى جسمانى و عقلانى خود را در راه بهبود وضع خود بکار اندازد.اگر فردى با چشمان سالم و عقل کامل در حال راه رفتن چشمهاى خود را بر هم نهد و در چاه بیفتد به حکم عقل تقصیر فقط متوجه خود اوست .به همین جهت است که در انجام تکالیف شرعى یکى از شروط، صحت جسمانى و عقلانى است و خداوند بر کسى که چنین شرایطى را در اختیار او نگذاشته است تکلیف نمى‏کند.

امام لطفى است از خداوند بر اجتماع تا مردم در اثر حسن سیاست او در رفاه و آسایش و عدالت زندگى کنند و خداوند چنین لطفى را در حق مردم کرده و چنین امامى را تعیین فرموده است.حال نوبت مردم است که قدر این لطف را بدانند و از او اطاعت کنند و اگر نکنند و بر عکس، او را تهدید و تخویف کنند تکلیف خود را انجام نداده‏اند و این را دیگر به خدا نمى‏توان نسبت داد.به همین جهت است که علماى شیعه گفته‏اند: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا»(وجود امام لطفى است از جانب خدا و تصرف او در حکومت و سیاست لطف دیگرى است از خدا و اگر این لطف حاصل نشود تقصیر آن متوجه ماست).

7)اعتراض کرده‏اند که اگر مسئولیت عدم تصرف امام در امور دینى و دنیوى متوجه خود بشر و افراد آن است چه فرقى میان غیبت جسمانى و مرگ اوست؟و چرا امام دوازدهم مانند افراد دیگر بطور طبیعى از جهان نرفته است تا اشکال و اعتراض امر غیر طبیعى و خارق العاده حیات طولانى پیش بیاید؟در چنین صورتى خداوند در موقع مقتضى و به هنگام آمادگى مردمان مهدى موعود را با آن صفت و سیرت که هست از میان خاندان علوى برمى‏گزیند و به او اجازه خروج و ظهور مى‏دهد.مانند آن که درباره انبیا نیز چنین شده است و خداوند در موارد مقتضى یکى را برگزیده و مبعوث کرده است.

پاسخ این سؤال آن است که شیعه بنا به قانون لطف وجود امام را لازم مى‏داند، امامى که معصوم و عادل باشد.و فوت امام لزوما به این معنى است که خداوند این لطف را از مردم دریغ داشته است و انسانها را بى‏سرپرست به حال خود رها کرده است.این مخالف قواعد عقلى است که در علم کلام مذکور است و مخالف عدل الهى است.پس خداوند آنچه را که بر او لازم بوده است از نصب و تعیین امام معصوم انجام داده است و او را زنده نگاهداشته است تا حجت او بر مردم تمام شود.و مردم در مقام اعتراض نگویند که ما را بدون سرپرست رها کردى و اگر چنین سرپرستى بود ما حتما از او پیروى مى‏کردیم.

8)ممکن است اعتراض شود که لازم نبود یک امام در طى قرون و اعصار زنده بماند بلکه هر امامى پس از عمر طبیعى(در حال غیبت)جاى خود را به امام معصوم دیگر مى‏داد و این وضع تا خروج مهدى موعود ادامه مى‏داشت.

پاسخ این اعتراض باز در رفتار مردمان است عده‏اى از مردمان در حالى که امامان غایب نبودند و بطور آشکار در میان ایشان زندگى مى‏کردند به نفى و انکار امامت ایشان برمى‏خاستند و به دنبال مدعیان دروغین مى‏رفتند و فرقه‏هاى نوینى بوجود مى‏آوردند.تاریخ فرق و مذاهب پر است از اینگونه نفى‏ها و انکارها و ظهور این گونه مدعیان امامت.اگر در حال ظهور و عدم غیبت چنین بوده است در حال غیبت و استتار چه مى‏شد؟پس وجود یک امام زنده غایب در حال انتظار بهترین و صالحترین وجوه است.

علائم ظهور حضرت حجت(عج)را محدثین شیعه به تفصیل ذکر نموده‏اند بعضى از آن علامات مقارن ظهور و همراه با مهدى آشکار مى‏شود و بعضى دیگر قبلا اتفاق مى‏افتد. از جمله آنهاست: خروج سفیانى در شام و قیام یمانى و خروج دجال و دابة الارض و صیحه آسمانى دایر به بشارت نزدیکى ظهور مهدى، و قیام سید حسنى به نام محمد بن حسن و کشته شدن او در مکه بین رکن و مقام و به زمین فرو رفتن لشکر سفیانى بین مدینه و مکه و پیدا شدن دست یا صورت و سینه‏اى در چشمه خورشید و طلوع خورشید از مغرب و خسوف و کسوف بى‏موقع و حساب نشده...که بعض آنها را باید بر سبیل رمز و کنایه تعبیر نمود.

در اخبار شیعه است که مهدى روز شنبه دهم محرم در مکه بین رکن و مقام ظهور مى‏کند.او تکیه به دیوار کعبه مى‏دهد و این آیه را با صدایى که به گوش همه مى‏رسد تلاوت مى‏کند: «بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین»(هود، 86)او مردم را به بیعت با خود دعوت مى‏کند و شیعیان خاص او که 313 نفرند- و 113 نفر ایشان از ایرانند- از آسیا و افریقا فورا خود را به او مى‏رسانند و با حضرت مهدى(عج)بیعت مى‏کنند.براى اطلاع بیشتر از چگونگى ظهور امام(عج)و فتوحات ایشان و اتفاقات بعدى باید به کتب معتبر شیعى مراجعه نمود.

اعتقاد به امام حى قائم و انتظار ظهور او و نیابت فقها از نظر سیاسى و روحانى و فرهنگى نتایج مهمى در تاریخ تشیع داشته است و تکیه‏گاه شیعیان و سبب انسجام و اتحاد جامعه ایشان و زنده ماندن روح انقلاب و مقاومت و قیام در آنان بوده است.این مسأله موجب گردیده است که همیشه عده‏اى در صدد تحصیل علم و وصول به مقام اجتهاد برآیند.مدارس بزرگ شیعه در ایران و عراق و هند و سایر بلاد آسیا و افریقا نه تنها موجب بقا و قوت تشیع بوده بلکه معارف پربار تشیع را آفریده و مشعل دانش و خرد را در تاریکترین ادوار تاریخ روشن نگاه داشته است.

مسأله مهدویت در تاریخ اسلام وقایع سیاسى مهمى را بوجود آورده و از صدر اسلام تا زمان حاضر اشخاص بسیارى مدعى مهدویت یا بابیت شده‏اند که از جمله آنها غلام احمد قادیانى(1235 ه.ق.)مؤسس فرقه قادیانى در هند و سید على محمد باب(مقتول 1266 ه.ق. در تبریز)مؤسس فرقه بابى در ایران و محمد احمد معروف به مهدى سودانى(م 1885 م/1302 ه.ق.)در افریقا بوده‏اند.

منابع‏

وفیات الاعیان، 451/1

نور الابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار، مؤمن شبلنجى، 161

اعیان الشیعة، 44/2، 88

بحار الانوار جلد سیزدهم‏

الارشاد، شیخ مفید

کتاب الغیبة، شیخ طوسى.


  
  

"خطبه شعبانیه پیامبر اکرم(ص)"

پیامبر خدا(ص) در روز جمعه آخر ماه شعبان که در آستانه ورود به ماه رمضان بودند، خطبه ای درباره  وی‍ژگی ها و برکات ماه مبارک رمضان ایراد نمودند. این خطبه از سوی امام هشتم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به شرح ذیل روایت شده است:

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ:

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ.

ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است.
ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.

هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ.

ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت های راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.

 فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ.

پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی بهره شود. در این ماه باگرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران و درماندگان کمک ویاری کنید.

به پیران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده و با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.

وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَى أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ.

 زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید. دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوشهای خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید. با یتیمان مردم مهربانی کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانی کنند. از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید.

وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْ‏فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.

 در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعتهاست و در این اوقات، حق تعالی با رحمت، به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ.

 ای مردم! جانهایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبک گردانید و بدانید که حق تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.

 أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ

 ای مردم! هرکه از شما روزه دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته  اش را خواهد داشت.

برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نیستیم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.

أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.

 ای مردم! هرکس اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدمها، بر آن بلغزد. هرکس در  این ماه کارهای غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند.
 هرکس در این ماه از آزار رساندن به مردم خودداری کند، حق تعالی، روز قیامت،خشم خود را از او بازدارد.

 هرکس در این ماه یتیم بی پدری را گرامی دارد، خدا او را در قیامت عزیز گرداند.

 وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ بِصَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ.

 هرکس در این ماه صله رحم کند و با خویشان بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هرکس در  این ماه رابطه اش را با خویشان خود قطع کند،خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید.
 هرکس در این ماه نماز مستحبی بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسی که نماز واجبی بجا آورد، خداوند  ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای دیگر را به او عطا کند.

 وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.

هرکس در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند.

وهرکس که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر قرآن را ختم کرده باشد.

 أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَالشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ.

 ای مردم! درهای بهشت در این ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد.

و درهای جهنم در این ماه بسته است، از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما نگشاید.
شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.

 قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ.

 علی علیه السلام می فرماید: در این حال از جا برخاسته و عرض کردم، ای پیامبر خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت فرمود: ای ابا الحسن! برترین اعمال در این ماه پرهیز از محرمات است.

(وسائل ‏الشیعة ج 10 /ص 314)
اعمال ماه مبارک رمضان


89/5/22::: 11:35 ع
نظر()
  
  

سالروز میلاد با سعادت آخرین فرستاده الهی حضرت محمد بن عبد الله (ص)بر همه مسلمانان جهان مبارک باد

حضرت محمد ابن عبدالله در هفدهم ربیع? سال عام الفیل و پس از چهل روز از جریان اصحاب فیل متولد شدند. پدر آن حضرت عبدالله ابن عبد المطلب ومادر شان آمنه دختر وهب بود. پیش از اسلام به دلیل صداقت وامانت داری به محمد امین مشهور بودند. در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه دختر خویلد که از تجار وثروت مندان مکه بود ازدواج نمودند.

چهل سال و چهار ماه و ده روز از عمر شریفشان گذشته بود که در غار حرا به عنوان آخرین پیامبر خدا انتحاب شدند و آیات آغازین سوره علق بر آن حضرت نازل شد و پس از حدود سیزده سال تبلیغ اسلام در مکه مکرمه و به دلیل فشار و توطئه کفار مکه ، آن حضرت در شب اول ربیع? به غار ثور پناه بردند و در شب چهارم ربیع? به مدینه ( یثرب ) هجرت کردند. آن حضرت پس از هجرت ، بیش از ده سال در مدینة النبی اقامت نمودند ودر جنگ های فراوانی که بین مسلمانان وکفار رخ داد شرکت کردند و سر انجام روح بلند آن حضرت بنا به قول بیشتر مورخین شیعه ،‌ در غروب روز بیست و هشتم ماه صفر به سوی خلد برین و جنات رضوان الهی پرواز نمود و یدن شریفشان در اتاق مخصوص عایشه، همسر آن حضرت ، نه به خاک که به دلهای مسلمانان جهان سپرده شد .

http://shia12.org/fa/default.asp

زندگینامه تفصیلی پیامبر اکرم(ص)

سالروز میلاد با سعادت ششمین ستاره آسمان امامت و ولایت امام جعفر صادق(ع) بر دوستداران ولایت مبارک باد

نام امام صادق جعفر است . جعفر نام نهری در بهشت است . لقب مشهور آن حضرت صادق است و کنیه آن حضرت ابو عبدالله می باشد .پدر آن حضرت ، امام محمد باقر (علیه السلام )  و نام مادر آن حضرت ، ام فروه دختر قاسم ابن محمد ابن ابی بکر ابن ابی قحافه ( خلیفه اول ) است و مادر ام فروه ، اسماء دختر عبد الرحمن ابن ابی بکر است . قاسم ابن محمد ابن ابی بکر از اصحاب مورد اطمینان امام سجاد ( علیه السلام ) و از فقهای هفت گانه بزرگ در مدینه بوده است. همچنان که محمد ابن ابی بکر نیز در دامان حضرت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) تربیت یافت و سر انجام در راه آن حضرت ، به شهادت رسید . امام صادق ( علیه السلام ) در روز هفدهم ربیع? سال هشتاد و سه هجری متولد شدند . از جمله فرزندان آن حضرت اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام صادق بود و در زمان حیات آن حضرت از دار دنیا رحلت نمود.  امام موسی کاظم ( علیه السلام )  نیز از دیگر فرزندان آن حضرت است و مادر امام کاظم حمیده  بوده است .

امام جعفر صادق ( علیه السلام ) در دوران پر بار عمر حود با استفاده از فرصت پیش آمده از تزلزل آخرین حکام بنی امیه و نوپا بودن حکومت بنی عباس ، حوزه بزرگ دینی و علمی را در شهر مدینه بپا نمودند و صدها و بلکه هزاران شاگرد آگاه  و آشنا به دین و قرآن تربیت نمودند . در همین دوران بود که اساس مذهب شیعه و ناگفته های این مذهب در حلقات درسی آن حضرت ، تبیین گردید و به این سبب به مذهب شیعه ، شیعه جعفری و به فقه شیعه ، فقه جعفری نیز می گویند.  برخی از مورخین ، تعداد شاگردان آن حضرت را چهار صد نفر و برخی دیگر ، تعداد آنان را تا چهار هزار نفر و حتی بیش از این رقم یاد نموده اند .از جمله شاگردان آن حضرت ، مالک ابن انس ، امام مذهب فقهی مالکی ها و نیز نعمان ابن ثابت ( ابو حنیفه ) امام مذهب حنفی ها بود.

امام صادق (علیه السلام ) پس از شصت و پنج سال و هفت ماه از  زندگانی پر از فراز و نشیب و پایه گذاری فقه شیعه ،  در بیست وپنجم ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به شهادت رسیدند و در جوار امامان معصوم ، امام حسن مجتبی ، امام زین العابدین ،و امام محمد باقر ( علیهم السلام ) و در کنار قبور فاطمه بنت اسد و عباس ، عموی پیامبر خدا در قبرستان بقیع ، به خاک سپرده شدند . منبع : http://shia12.org/fa/default.asp

زندگی نامه تفصیلی امام صادق(ع)


88/12/11::: 11:32 ع
نظر()
  
  

سالروز میلاد با سعادت ششمین ستاره آسمان امامت و ولایت امام جعفر صادق(ع) بر دوستداران ولایت مبارک باد

نام امام صادق جعفر است . جعفر نام نهری در بهشت است . لقب مشهور آن حضرت صادق است و کنیه آن حضرت ابو عبدالله می باشد .پدر آن حضرت ، امام محمد باقر (علیه السلام )  و نام مادر آن حضرت ، ام فروه دختر قاسم ابن محمد ابن ابی بکر ابن ابی قحافه ( خلیفه اول ) است و مادر ام فروه ، اسماء دختر عبد الرحمن ابن ابی بکر است . قاسم ابن محمد ابن ابی بکر از اصحاب مورد اطمینان امام سجاد ( علیه السلام ) و از فقهای هفت گانه بزرگ در مدینه بوده است. همچنان که محمد ابن ابی بکر نیز در دامان حضرت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) تربیت یافت و سر انجام در راه آن حضرت ، به شهادت رسید . امام صادق ( علیه السلام ) در روز هفدهم ربیع? سال هشتاد و سه هجری متولد شدند . از جمله فرزندان آن حضرت اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام صادق بود و در زمان حیات آن حضرت از دار دنیا رحلت نمود.  امام موسی کاظم ( علیه السلام )  نیز از دیگر فرزندان آن حضرت است و مادر امام کاظم حمیده  بوده است .

امام جعفر صادق ( علیه السلام ) در دوران پر بار عمر حود با استفاده از فرصت پیش آمده از تزلزل آخرین حکام بنی امیه و نوپا بودن حکومت بنی عباس ، حوزه بزرگ دینی و علمی را در شهر مدینه بپا نمودند و صدها و بلکه هزاران شاگرد آگاه  و آشنا به دین و قرآن تربیت نمودند . در همین دوران بود که اساس مذهب شیعه و ناگفته های این مذهب در حلقات درسی آن حضرت ، تبیین گردید و به این سبب به مذهب شیعه ، شیعه جعفری و به فقه شیعه ، فقه جعفری نیز می گویند.  برخی از مورخین ، تعداد شاگردان آن حضرت را چهار صد نفر و برخی دیگر ، تعداد آنان را تا چهار هزار نفر و حتی بیش از این رقم یاد نموده اند .از جمله شاگردان آن حضرت ، مالک ابن انس ، امام مذهب فقهی مالکی ها و نیز نعمان ابن ثابت ( ابو حنیفه ) امام مذهب حنفی ها بوده اند.

امام صادق (علیه السلام ) پس از شصت و پنج سال و هفت ماه از  زندگانی پر از فراز و نشیب و پایه گذاری فقه شیعه ،  در بیست وپنجم ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به شهادت رسیدند و در جوار امامان معصوم ، امام حسن مجتبی ، امام زین العابدین ،و امام محمد باقر ( علیهم السلام ) و در کنار قبور فاطمه بنت اسد و عباس ، عموی پیامبر خدا در قبرستان بقیع ، به خاک سپرده شدند . منبع : http://shia12.org/fa/default.asp

 

زندگی نامه تفصیلی امام صادق(ع)


  
  

به نام خدا

با سلام خدمت همه کاربران محترم اینترنت

 به اطلاع می رساند سایت شیعه نت

 به دو زبان عربی و فارسی راه اندازی

 شده است و برخی از مطالب این

 وبلاگ در آن سایت گذاشته شده است.از

 سایت پارسی بلاگ نهایت سپاس را داریم.

عباس معتقدی 

http://www.shia12.org


87/9/23::: 10:34 ص
نظر()
  
  

  

به نام خدا

پروردگارا! این بنده در این دنیای دون و بی ارزش، معنی و مفهوم عشق تو را نفهمید و به آن چه در قاموس آیین تو، به دلیل بی ارزشی به حراج گذاشته شده بود؛ دل بست،
خدایا! من بنده ای هستم که به آن چه دادی بسنده نکردم و به آن چه در دست دیگران بود نه غبطه خوردم  بلکه حسادت ورزیدم، خدایا! من به دنیای بی ارزشی که در نظر اولیایت از گوشت مردار و نجاست و پلیدی پست تر بوده است، دل بستم و  در این دار فانی قصد اقامت نمودم غافل از این که این جهان تنها گذر گاهی کوتاه و راهی پایان پذیر است و مقصد و منزل نهایی، جهانی دیگر است که از نظر زمان در حساب نگنجد و پایانی ندارد؛ اما من غافل و فریب خورده چنین انگاشتم که این دنیا منزل و مأوای همیشگی است و در به دست آوردن کالایی بیشتر از این خانه ویرانه، مانند دیگران گوی سبقت ربودم و از هیج کاری برای افزودن سهم خود از این سرای فناپذیر دریغ نکردم.
خدایا! من نمی دانم چگونه می توانم به باطن و معنی واقعی سیره و رفتار و گفتار بزرگان و اولیای دینت برسم.آن جا که آخرین پیامبرت که گل سرسبد چهان آفرینش است و درجایگاه و منزلت، از مقرب ترین فرشتگانت به تو نزدیک ترست اما از عمر و زندگانی در این جهان تنها 63  بهره برده و از لذت ها و راحتی و آسایش در این دیار، به کمترین اکتفا نموده و زیستن در جهانی دیگر و در جوارت را بر زندگانی  این جهان برتری داده و بی درنگ از مرگ و مردن و وداع این جهان استقبال می کند  و به جهان باقی می شتابد؛ اما پس از او، گروهی از امت نوپای اسلامی به جای سپردن زمام امور به کسانی  که از شایستگی بیشتری برخوردار هستند، خود  به این جهان و مقام و خلافت در آن دل خوش  داشته و حتی بر خاندان پیامبرشان جفا روا می دارند.
خدایا! اینک ولی مخلصت و جانشین بر حق پیامبرت ، امیر مؤمنان،  در خانه می نشیند و نظاره گر مصیبت هایی است که همچون کابوسی خواب خوش امت پیامبرت را بر هم می زند و به آتشی تبدیل می شود که در نهایت خیمه های فرزندان بی گناه او را در کربلا، می سوزاند، اما همین علی است که از این دنیای دون فاصله می گیرد و دیگران را از آن بر حذر می دارد و هم اوست که چون معلم و مولای خود رسول برحق اسلام، این دنیا را به عنوان مرداری در ذات و قلب خود شناخته و از بوی تعفن این مردار همواره گریخته است و در گفتار و رفتار خود، آن را از استخوان بی گوشت خوک در دست مبتلای به بیماری خوره، بی ارزش تر دانسته است و به آن فرموده است که سراغ دیگری رود و خود را به دیگری بنمایاند، زیرا آن حضرت،آن را  سه طلاقه نموده  و راهی برای بازگشت  به آن برای خود جای نگذاشته است؛ و هم اوست که به ابن عباس می فرماید: این ریاست و خلافت از کفش پینه خورده و کهنه او بی ارزش تر است.

خدایا! ما که بنا به زعم خود از بندگان تو و از پیروان این نور های تابناک تو بر تارک بشریت هستیم؛ پس چه شد که جلوه ای از آن نور های پاک بر سرزمین دل های ما نتابید و تاریکی جان ما را نورانی نکرد؟ خدایا! پیامبرانت و جانشینان آنان به ویژه جانشینان برحق آخرین فرستاده تو، چشمه های گوارای معرفت و ایمانند؛ اما ما بندگان گمراه تو دل های تشنه خود  را با  زلال آن، سیراب نکردیم و به  سراب های دروغین روی آوردیم و برای کسب این جهان به جز تو روی زدیم و ثنا گفتیم و به سوی غیر تو چشم دوختیم و دست مدد دراز نمودیم.

خدایا ! با این حال باز هم در این گمراهی استواریم و بیم آن داریم که همه پل های پشت سر خود را ویران نموده باشیم و راهی برای بازگشت به سویت بر جای نگذاشته باشیم، زیرا از یکی از اولیایت شنیدیم که فرموده است : «اتقّ الله بعض التقی وإن قلّ و اجعل بینکم و بین الله سترا و إن رق» یعنی: از خدا بترسید و بخشی از تقوا را مراعات کنید هر چند کم باشد و بین خود و خدای خود پرده ای قرار دهید هر چند نازک باشد.
خدایا نمی دانیم آیا همه راه ها را به روی خود بستیم و راهی برای آْشتی با تو نگذاشتیم تا از آن رهگذر بر تو وارد شویم؟
خدایا! ما از تو نترسیدیم و هیچ پرده ای بین خود و تو قرار نداده و آشکارا به آلودگی گناه، جان خود را آلوده ساختیم و اینک به لطف بی پایانت به شدت نیازمندیم و این باران رحمت و آمرزش توست که جان های پژمرده ما را طراوت می بخشد و دل های مرده ما را زنده و درد های درون ما را شفا خواهد ساخت، زیرا آخرین فرستاده تو می فرماید:« لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار» یعنی هر دردی را درمان است و درمان گناهان، استغفار است.

پروردگارا ! روزنه ای از مشکوة لا یزال نور تو را در کجا سراغ گیرم تا در پرتو آن به سوی خورشید درخشان عشق و دوستی تو نایل آییم و بسوزیم و در تو ذوب گردیم، همچنان که اولیایت چنین شدند؟

خدایا! ما در دریای طوفانی اندیشه ها و رفتار های ستم گرانه و امواج بی ایمانی گرفتار  آمده ایم و به کشتی نجاتی نیازمندیم تا ما را به ساحل نجات رساند، خدایا! از پیامبرت شنیدیم که اهل بیت آن حضرت مانند کشتی نوح هستند، و هر کس بر آن سوار شود نجات یابد  و هر کس از آن فاصله گیرد، نابود شود. خدایا تو را به حق همان کشتی نجات یعنی خاندان پاک پیامبرت (علیهم السلام) ما را به سمت و سوی آن کشتی رهنمون ساز و بین ما و آن ستارگان تابناک در دنیا و آخرت، جدایی میانداز. آمین.

 


87/1/15::: 1:16 ع
نظر()